آیه 48 سوره حج

از دانشنامه‌ی اسلامی

وَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لَهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتُهَا وَإِلَيَّ الْمَصِيرُ

[22–48] (مشاهده آیه در سوره)


<<47 آیه 48 سوره حج 49>>
سوره :سوره حج (22)
جزء :17
نزول :مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و بسا شهر و دیاری که به اهلش با آنکه ستمکار بودند مهلت دادم تا روزی آنها را به انتقام گرفتم و بازگشت (خلق) به سوی من است (و هر نیک و بد را جزا خواهم داد).

و چه بسا شهرها که به [اهل] آنها در حالی که ستمکار بودند، مهلت دادم، سپس آنان را [به عذابی سخت] گرفتم؛ وبازگشت همه به سوی اوست.

و چه بسا شهرى كه مهلتش دادم، در حالى كه ستمكار بود؛ سپس [گريبان‌] آن را گرفتم، و فرجام به سوى من است.

چه بسيار قريه‌هايى را كه ستم‌پيشه بودند و من مهلتشان دادم، آنگاه آنها را فروگرفتم. و بازگشت همه نزد من است.

و چه بسیار شهرها و آبادیهایی که به آنها مهلت دادم، در حالی که ستمگر بودند؛ (امّا از این مهلت برای اصلاح خویش استفاده نکردند.) سپس آنها را مجازات کردم؛ و بازگشت، تنها بسوی من است!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

To how many a town did I give respite while it was doing wrong! Then I seized it, and toward Me is the destination.

And how many a town to which I gave respite while it was unjust, then I overtook it, and to Me is the return.

And how many a township did I suffer long though it was sinful! Then I grasped it. Unto Me is the return.

And to how many populations did I give respite, which were given to wrong-doing? in the end I punished them. To me is the destination (of all).

معانی کلمات آیه

  • مصير: صير: رجوع، انتقال. تحول. رسيدن. آن در آيه مصدر ميمى است. به معنى بازگشت و انتقال.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لَها وَ هِيَ ظالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتُها وَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ «48»

و چه بسيار از (شهرها و) آبادى‌هايى كه به (اهل) آن مهلت دادم در حالى كه ستمگر بودند (امّا از اين مهلت، براى توبه و اصلاح خويش استفاده نكردند و بر كفر خود اصرار ورزيدند). سپس آن (ها) را با قهر خود گرفتم و بازگشت (همه) به سوى من است.

پیام ها

1- يكى از سنّت‌هاى الهى، مهلت دادن به ستمگران است پس عجله ما بيهوده است. «وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ»

2- ظلم انسان، سبب قهر الهى است. «وَ هِيَ ظالِمَةٌ- أَخَذْتُها»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لَها وَ هِيَ ظالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتُها وَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ (48)

«1». تفسير ابو الفتوح رازى، ج 8، ص 104.

«2». مجمع البيان، ج 4، ص 90.

«3». مجمع البيان، ج 4، ص 90.

«4». مجمع البيان، ج 4، ص 90.

جلد 9 - صفحه 72

وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ: و چقدر از اهل شهرها كه به محض رحمت رحمانيه خود، أَمْلَيْتُ لَها: مهلت دادم اهل آن را به تأخير عذاب. وَ هِيَ ظالِمَةٌ: و حال آنكه اهل آن ستمكار بودند بر خود به جهت شرك و كفر و ارتكاب معاصى و مانند شما اى اهل مكه مستحق بودند تعجيل عقوبت را، و مهلت من به جهت آن بود كه توبه كنند و به حق باز گردند. ثُمَّ أَخَذْتُها: پس گرفتم ايشان را به عذاب سخت در دنيا به سبب تناهى در غفلت و انهماك در معصيت. وَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ: و بسوى حكم من است بازگشت همه، يعنى بازگشت تمامى مردمان بسوى فرمان من است در آخرت و آنجا بجزاى خود خواهند رسيد، و حال شما كفار و مخالفين نيز چنين خواهد بود.

تنبيه: آيه شريفه آگاهى است امت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله را كه از هلاك امم سالفه عبرت يابند و از مخالفت و نافرمانى اوامر حضرت سبحانى انديشه كنند، و بدانند كه هتاكى و بى‌باكى نسبت به فرامين الهى، مورد سخط و غضب ربانى و عاقبتى وخيم خواهد داشت، در دنيا به نكبت و شآمت آن گرفتار، و در آخرت به عذاب مبتلا خواهد شد مگر آنكه تو به و تدارك آن را بنمايد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ وَ لَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ إِنَّ يَوْماً عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ (47) وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لَها وَ هِيَ ظالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتُها وَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ (48) قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّما أَنَا لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ (49) فَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ (50) وَ الَّذِينَ سَعَوْا فِي آياتِنا مُعاجِزِينَ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحِيمِ (51)

ترجمه‌

- و بتعجيل ميخواهند از تو عذاب را و هرگز خلف نكند خدا وعده خود را و همانا روزى نزد پروردگار تو مانند هزار سال است از آنچه ميشماريد

و چه بسيار از بلدى كه مهلت دادم مر آنرا و حال آنكه بود ستمكار پس گرفتم آنرا و بسوى من است بازگشت‌

بگو ايمردم جز اين نيست كه منم مر شما را بيم دهنده آشكار كننده‌

پس آنانكه ايمان آوردند و كردند كارهاى شايسته مر ايشانرا است آمرزش و روزى ستوده‌

و آنانكه كوشش نمودند در آيات ما براى آنكه عاجز- كنندگان ما باشند آنگروه اهل دوزخند.

تفسير

- قمّى ره فرموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بكفار وعده عذاب داد و آنها گفتند كجا است آن عذاب پس عجله نمودند در آن و معلوم است كه خداوند

جلد 3 صفحه 613

هرگز از وعده خود تخلّف نميكند چنانچه در جنگ بدر معذب شدند و از ابن- عباس ره اينمعنى نقل شده و يك روز نزد خدا از روزهاى آخرت چنانچه جمعى از مفسرين گفته‌اند و از بعضى روايات استفاده ميشود مانند هزار سال دنيا است در طول مدّت يا شدّت عذاب پس نبايد تعجيل در چنين عذاب طولانى يا شديدى داشته باشند ولى اينمعنى خلاف ظاهر است چون نظر بآثار و آيات سابقه مراد از عذاب دنيوى است و كفار تأخير آنرا اماره بر نازل نشدن آن قرار داده بودند و باين استعجال استهزاء مينمودند لذا بنظر حقير ظاهر آيه شريفه آنستكه يكروز نزد خداوند نظر بحلم و صبر او و حضور ازمان و اشياء نزدش مانند هزار سال است بحساب شما يعنى هزار سال شما مانند يكروز است پيش او پس اگر وعده عذاب او بتأخير افتد شما اماره بر عدم نزول آن قرار ندهيد و چون او ميداند كسى نميتواند از حيطه تصرّفش خارج شود و قدرت او هميشه باقى است تعجيل در عقوبت نميفرمايد و براى تسجيل امر باز اشاره باحوال امم سابقه فرموده كه آنها هم مانند شما ستمكار بودند بر خود و پيغمبرانشان و ما مهلت داديم بآنها و پس از چندى عذاب را بر آنها وارد نموديم كه مفرّى بر ايشان نبود و برگشت تمام خلائق بحكم خداوند است و به پيغمبر خود دستور فرموده كه بمردم بفرمايد كه من فقط موظّفم شما را با ادلّه و براهين واضحه از خداوند و عذابش بترسانم ديگر تعجيل و تأخير آن منوط بمصلحتى است كه خدا ميداند پس كسانيكه داراى ايمان و اعمال صالحه باشند مشمول رحمت و مغفرت الهيّه خواهند شد و روزى آنها بخوبى و خوشى با عزت و احترام و فضيلت تمام بايشان خواهد رسيد و كسانيكه سعى و كوشش نمودند از روى تعصّب و عناد براى اخفاء نور حقّ و ردّ آيات محكمات خدا بمجادله و مغالطه براى آنكه عاجز نمايند بگمان خودشان خدا و پيغمبر او را از رواج دين حقّ در آتش سوزان جايگير خواهند بود و كلمه معاجزين مأخوذ از عاجز بمعناى سابق است و بمناسبت آنكه هر يك از دو نفر كه مسابقه مينمايند ميخواهند ديگرى را عاجز نمايند استعمال شده و بعضى معجزّين بتشديد قرائت نموده‌اند و بباز دارندگان مردم از متابعت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و نسبت دهندگان ايشان را بعجز و غيره ترجمه و تفسير شده است.

جلد 3 صفحه 614

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ كَأَيِّن‌ مِن‌ قَريَةٍ أَملَيت‌ُ لَها وَ هِي‌َ ظالِمَةٌ ثُم‌َّ أَخَذتُها وَ إِلَي‌َّ المَصِيرُ (48)

و چه‌ بسيار آباديها ‌که‌ مهلت‌ داديم‌ ‌آنها‌ ‌را‌ و ‌آنها‌ ظالم‌ بودند ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ گرفتيم‌ ‌آنها‌ ‌را‌ و بسوي‌ ‌من‌ ‌است‌ مصير و بازگشت‌ ‌آنها‌.

(وَ كَأَيِّن‌ مِن‌ قَريَةٍ): بجاي‌ كم‌ ‌من‌ قرية ‌يعني‌ موارد زيادي‌ داشته‌ مثل‌ منازل‌ قوم‌ نوح‌ و عاد و ثمود و قوم‌ لوط و أهل‌ مدين‌ و ايكة و قوم‌ فرعون‌.

(أَملَيت‌ُ لَها): ‌يعني‌ أهلها. و املاء مهلت‌ ‌است‌ و سرّ مهلت‌ ‌را‌ ‌در‌ آيه قبل‌ بيان‌ كرديم‌.

(وَ هِي‌َ ظالِمَةٌ): ‌يعني‌ أهل‌ ‌آن‌ قري‌ ظالم‌ بودند و مستحق‌ّ نزول‌ عذاب‌ بودند ‌هم‌ ظلم‌ بدين‌ كردند مشرك‌ شدند ‌که‌:

(إِن‌َّ الشِّرك‌َ لَظُلم‌ٌ عَظِيم‌ٌ» لقمان‌ آيه 12. و ‌هم‌ بأنبياء و مؤمنين‌ ظلم‌ كردند و ‌هم‌ بخود ‌که‌ ‌در‌ معرض‌ عقوبت‌ واقع‌ شدند.

(ثُم‌َّ أَخَذتُها): گرفتيم‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌يعني‌ اهل‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بعذابهاي‌ مهلكه‌ ‌از‌ غرق‌ و باد و صيحه و خسف‌ و أمطار سنگ‌ ريزه‌.

(وَ إِلَي‌َّ المَصِيرُ): فرداي‌ قيامت‌ و بعذاب‌ ابدي‌ دچار خواهند شد.

317

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 48)- در این آیه بار دیگر روی همان مسأله‌ای که در چند آیه قبل تکیه شده بود تأکید می‌کند و به کافران لجوج این چنین هشدار می‌دهد: «چه بسیار شهرها و آبادیها که به آنها مهلت دادم در حالی که ستمگر بودند (مهلت دادم تا این که بیدار شوند و هنگامی که بیدار نشدند باز هم مهلت دادم تا در ناز و نعمت فرو روند) اما ناگهان آنها را زیر ضربات مجازات گرفتم» (وَ کَأَیِّنْ مِنْ قَرْیَةٍ أَمْلَیْتُ لَها وَ هِیَ ظالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتُها).

ج3، ص224

آنها نیز مثل شما از دیر شدن عذاب، شکایت داشتند و مسخره می‌کردند و آن را دلیل بر بطلان وعده پیامبران می‌گرفتند.

آری! «همه به سوی من باز می‌گردند» (وَ إِلَیَّ الْمَصِیرُ) و تمام خطوط به خدا منتهی می‌شود و همه این اموال و ثروتها می‌ماند و وارث همه اوست.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج‏7، ص54

منابع